فراغت های یواشکی

ساخت وبلاگ
اخبار مرگ و میر را می شنوم. با خودم می گویم چه وقت کات کردن بود دختر؟ می گذاشتی اگر آخر عمر است با هم بگذرد. می گفتیم، می خندیدیم، دردهای دلمان را می گفتیم، دوست داشتن را تجربه می کردیم. با خودم می گو فراغت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:26

حالم خوب نیست و نگران حال تو هم هستم. به آسمان نگاه می کنم. عمق آسمان تنها چیزی است که در این دنیا می شود نگاهش کرد و آرام گرفت. در تنهایی پناه می برم به آسمان. دریا هم دلم میخواهد که نیست. انبوه درختان را می خواهم که نیست. اما آسمان هست . همیشه و هرکجا ... نمیدانم به من فکر می کنی یا نه . اما کاش گاهی خودت را به حیاط خانه و زیر آسمان مهمان کنی. به شرایط فکر نکنی . به چیز فکر نکنی و بلند شوی. چیزی که در حال حاضر میخواهم این است که تو حال خوب را تجربه کنی...

فراغت های یواشکی...
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 71 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:26

اگر روابط ما انقدر پیچیدگی و نقاب نداشت، خیلی همه چیز بهتر می شد. مثلا مادرم را بغل می کردم و می گفتم مامان، رابطه ام را با پسری که دوستی نزدیکی باهاش داشتم _و خیال می کردم با او تمام فیلم های جهان را فراغت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:26

دیروز فکر کردم شاید حرف زدن کمی همه چیز را رو به بهتر شدن سوق دهد. به سه سال همزیستی در دنیای کلمات فکر کردم و فکر کردم باید برایش کاری بکنم. اما بعد از حرف زدن متوجه کوه بزرگی از یخ بین خودمان شدم. آ فراغت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:26

همه‌ی آنچه را که در زندگی ناراحت کننده است را بپذیر و دوام بیاور. کسی برای تو و تمام غصه هایی که میخوری تره هم خرد نمی کند، عزیزم. 

 

فراغت های یواشکی...
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 21 فروردين 1399 ساعت: 15:26

حالا بیشتر از هرچیز دیگری خواب دلم می خواهد و تقدیر و تشکر. از اینکه شب ها تا نیمه شب بیدارم و صبح هفت و نیم با سر درد راهی سرکار می شوم آن هم با هزار داستان پرمشغله که بیش از هرچیزی به یک مغز کاملا ا فراغت های یواشکی...ادامه مطلب
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 8 اسفند 1398 ساعت: 9:51

دیوار بلند من برادرم بود و هست و خواهد بود. این دیوار بلند همیشه محکم نیست، گاهی می لرزد گاهی تن به فروپاشی می دهد.گاهی عصیان می کند. اما قلبی در درون او می تپد ، که مانند آن را هیچ کجا نمی توانم بیابم. دیشب مثل همیشه ، در آغوشش آرام شدم. آغوش امن ، مردانه و بی مثالش.

فراغت های یواشکی...
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 8 اسفند 1398 ساعت: 9:51

خواب دیدمدر یک خانه قدیمی با دیوارهای سبز جمع شده ایم. همه مان. سقف خانه فروریخت. زمین زیر پایمان هم. اما ناراحت نشدیم. اما نمردیم . وسایلمان را جمع کردیم و آمدیم توی حیاط خانه قدیمی با دیوار سبز. بابا از دور آمد و گفت : من از شماها راضیم. 

فراغت های یواشکی...
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 8 اسفند 1398 ساعت: 9:51

داشتم پوستر شعروگرافی روز جمعه را آماده می کردم. مصرع انتخابی این بود : دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی ، زنهار بد مکن که نکردست عاقلی . نمیدانم چرا بی هوا یاد مامان افتادم . لابد از آن رو که در پریشان شدن دلش نقش ها داشته ام ...

فراغت های یواشکی...
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 8 اسفند 1398 ساعت: 9:51

نمی توانم بنویسم . دلم برای وقت هایی می نوشتم و کلمات مرتب جلوی هم برایم ردیف می دشند تنگ شده . و هر بار که این واقعیت توی ذوقم می زند مثل کارکتر آبی انیمیشن Inside_Out کنج عزلت اختیار می کنم و از غصه یک جان از جان هایم کم می شود . اما زمان که بر یک مدار نمی چرخد . من مطمئنم دوباره برمیگردم به نوشتن . صرفا نوشتن و آرام شدن . 

فراغت های یواشکی...
ما را در سایت فراغت های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bi-panjereh بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 8 اسفند 1398 ساعت: 9:51